سازمانهای بینالمللی هیچ مشکلی از جوامع بشری را نمیتوانند حل کنند
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۱۴۶۳۳
وزیر اسبق امور خارجه با اشاره به ناکارآمدی سازمان ملل و مجامع بین المللی درباره جنگ در غزه گفت: امروز این باور وجود دارد که ساز و کار سازمانهای بین المللی و سازمان بین الملل، هیچ مشکلی از جوامع بشری را نمیتوانند حل کنند.
منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه ایران در دومین روز از چهاردهمین نشست سالانه اندیشمندان و استادان درس انقلاب اسلامی دانشگاههای کشور ضمن تبریک عید بزرگ مبعث گفت: برانگیختگی و تحول، شاخص روشن این عید است و شکل گیری انقلاب تکاملیِ آغازین اسلام است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی اظهار کرد: در مدت ۱۳ سال، آیات مکی قرآن به تدوین نظام نامه، معرفی احکام، دستورات و توزیع آنها همراه با آگاهی و خودسازی ملتی که بناست بعدها امپراطوریهای روم و ایران و بعدها جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد، منجر شد. امام امت هم در ۱۵ سال بعد از شکست ظاهریِ ۱۵ خرداد ۴۲، در تبعید، به تبیین مبانی حکومت اسلامی پرداخت و همراه با آن، یاران و رهروان خود را ساماندهی کرد و در ۲۲ بهمن ۵۷ انقلاب اسلامی در الگوگیری از انقلاب آغازین اسلام شکل گرفت و این روزها چهل و پنجمین سالگرد پیروزی این انقلاب را شاهدیم. ان شاءالله مردم ما علی رغم فراز و نشیبهایی که خصوصاً در یکی دوسال اخیر با آن مواجه بودند، با لطف خداوند و انفاس قدسیه امام (رحمت الله علیه) و هدایتهای عبد صالح، رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، هم در ۲۲ بهمن و هم در ۱۱ اسفند، حماسههای دیگری را خلق خواهند کرد.
وزیر اسبق امور خارجه گفت: تأسیس جامعه ملل و سازمان ملل در طی جنگهای جهانی اول و دوم، بشارت نظام مندی جدیدی را در حکمرانی جهانی داد که به جای فضای استعمار کهن که استعمارگران مستقیماً در کشورهای تحت سلطه خود حاضر میشدند و حکمرانی میکردند، استعمار نو که مبارزات ضد استعماری، آنها را از مستعمراتشان بیرون کرد، با تربیت رهبران خودکامه و وابسته به خود از سوی استعمارگران، دوران جدیدی از حکمرانی را با حفظ منافعشان تجربه میکردند، که مبارزات ضد استبدادی، بساطشان را در دنیا با مشکل مواجه کرد. دور جدید حکمرانی بر اساس منافع قدرت ها، شکل و شمایل جدیدی پیدا کرد. سازمان ملل و متعاقباً ساختارهای مختلف در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و دفاعی، تلاش کرد همه ارکان حکمرانی در کشورها و نظامهای مبتنی بر دولت- ملت را تحت تأثیر قرار دهد.
وی اضافه کرد: سازمانهای تخصصی بین المللی در موضوعات گوناگون حکمرانی، مباحثی را مورد بررسی قرار داده و چارچوبهایی را تدوین نمود و آرام آرام در فضای جدیدی که با پیوستن کشورها ایجاد میکردند، آنها را لازم الاجرا میکردند و اعضای اجرایی آن را در دنیا به وجود میآوردند. اینجا یک کشور و یک قدرت به حسب ظاهر نبود که نظرات و دیدگاههای خود را بر دیگران تحمیل میکند، بلکه به ظاهر در یک سامانه دموکراتیک با حضور کشورها و تصویب در سازمان بین المللی، آرام آرام این نظام نامه جدید حکمرانی شکل گرفت.
وی به شکل گیری نهادهای مختلف بین المللی اشاره کرد و گفت: مباحث کارگری در (ILO)، مباحث بهداشتی در (WHO)، مباحث صنعتی در (UNIDO)، مباحث هستهای در (IAEA) و دیگر موضوعات بین المللی که حوزههای حکمرانی کشورها بود، از طریق این سازمانهای بین المللی در محتوا ساماندهی شده و در اجرا مراحل لازم الاجرایی خود را طی میکرد. تصور میشد که آنچه را غرب طی چند قرن، تلاش کرد به عنوان نظام نامه حکمرانی به دیگران دیکته کند، الان در یک فضای بین المللی جای خود را باز میکند. مهم نبود در یک کشور حزب چپ بر سر کار است یا راست، بنا بود حکمرانیها بر اساس آن نظام نامه شکل بگیرند و ساماندهی شوند و در حوزههای خود کشورداری کنند.
این فعال سیاسی در ادامه به ایرادات نظام مندیهای بین المللی اشاره کرد و گفت: قدری که تأمل کنیم، دو نکته بسیار مهم به عنوان دو اشکال اساسی بر این نظام مندی در فضای بین الملل وجود دارد. اشکال اول؛ مبانی، اصول و قواعدی بود که اساس تصمیم سازی در این سازمانهای تخصصیِ مختلف بین المللی بود. غرب تلاش کرد، این مبانی و اصول را تقریباً جهان شمول کند. در جهان بینی، سکولاریسم جای هر باور دیگری را میگیرد و مکتب تبیین کننده آن مبانی و چارچوب ها، لیبرال دموکراسی غرب بود.
وی گفت: این اولین اشکال محتوایی این نظام مندیِ جدید بین المللی بود. اشکال دوم؛ عناصر و مجریانی بودند که نوعاً یا مستقیماً از غرب بوده و یا وابسته به غرب بودند و مأموریت اصلی آنان این بود که آن مفاهیم را جا بیندازند. واگذاری بخشی از حاکمیت ملی کشورها به این محیط در حال نضج گیری و شکل گیریِ بین المللی مأموریتی بود که اتفاقاً سازمان ملل موظف به اجرای آن بود.
متکی افزود: در سال ۱۹۹۰ میلادی آقای «پطرس غالی» دبیر کل سازمان ملل، اجلاسی را در نیویورک برگزار کرد. اجلاس نشست سران کشورهای عضو شورای امنیت که ۱۵ کشور در این نشست شرکت کردند. دستور کاری تحت عنوان Agenda for Peace آماده کرد به معنای «دستور کاری برای صلح» و در نشست مذکور، آن را ارائه کرد.
وی ضمن آن مطرح کرد که تحولات بین المللی، بسته بودن حکمرانیها را در محدودههای مرزی و ملی کشورها، از هم گسسته است و بایستی حکمرانی کشورها در معرض و مرئای بین المللی، با نظامات بین المللی همراه و هم جهت شود؛ لذا دولتها باید سازمانهای بین المللی را در بخشی از حاکمیت هایشان شریک بدانند. به نظر میرسید این نظام مندی جدید، جهان شمولیِ حکمرانی و یا حکمرانیِ جهانی، پایه و اساس خوبی برایش تعریف شده است، چیزی که جامعه بشری به طرف آن در حال حرکت است و آن، حکومت و حکمرانیِ جهانی است که امروز در دستور کار محافل علمی و بین المللی است.
متکی با بیان اینکه انقلاب اسلامی تَرَکی در این نگاه ایجاد کرد، گفت: امام (ره) این جهان شمولی را که پایه اول مشکل آن، از همان جهان بینی شروع میشود، متفاوت کرد. آقای تافلر (نویسنده و آیندهپژوه آمریکایی) در کتاب "جابجایی در قدرت"، به بازیگران جدید در عرصه بین المللی اشاره میکند و اظهار میدارد، زمانی که امام (ره) فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد، برخی به لحاظ مواضع حقوقی بین المللی ایراد وارد کردند و به صدور چنین فتوایی اعتراض کردند. اما اینها عمق حرکت امام (ره) را نفهمیدند.
وی افزود: حرف امام (ره) این بود که اگر شما به دنبال جهان شمول کردن حکمرانی خود در اقتصاد، سیاست و رسانهها هستید، ما به دنبال جهان شمول کردن هدایت برای انسانها هستیم، و پس از آن مبانی را از حوزه جهان بینی به بعد، مورد تعرض و ایراد قرار داد. آن نظام با هدایت قدرتهای بزرگ، دنیای آرامی را برای ابرقدرتهایی که دیروز در مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی بر منافع خود هراسناک بودند، رقم میزد. آنها به راحتی میتوانستند شعار دهند که " امروز همه روی جهان (آزادی) زیر پر ماست. " به عبارتی جهان تحت اراده ماست! این فضا با مسائل جدید و با انقلاب اسلامی در جهان مواجه شد. دین باوری و خداباوری وارد معادلات شد.
وزیر امور خارجه ایران در دولتهای نهم و دهم گفت: یک زمانی در نشست حقوق بشر در تهران، از یکی از افرادی که اعلامیه جهانی حقوق بشر را در سال۱۹۴۸ امضا کرده بود، از کانادا دعوت کردیم، در صحبتهایی که انجام شد، یک سری نقدهایی نسبت به مبانی و شکل اعلامیه جهانی حقوق بشر گرفته شد؛ جالب است یکی از اشکالات شکلی این بود که در میان نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر، حتی یک نفر از جهان اسلام حضور نداشت. تنها فردی که از خاورمیانه حضور داشت، یک استاد مسیحی از دانشگاه آمریکایی بیروت بود. شخص مدعوّ اندکی به فکر فرو رفت و گفت صحبتهای شما درست است، اما این که میگویید چرا در میان نویسندگان و صاحب نظران کسی از جهان اسلام حضور ندارد، به این دلیل است که زمانی که ما آن اعلامیه را مینوشتیم، در جهان اسلام کسی صحبتهای کنونی شما را مطرح نمیکرد.
وی افزود: انقلاب اسلامی این مفاهیم و موضوعات را به میان آورد که بعدها ما در قالب کنفرانس اسلامیِ آن زمان و سازمان همکاری کشورهای اسلامی، اعلامیه اسلامی حقوق بشر را به تصویب رساندیم و آن را در سازمان ملل نیز ثبت کردیم. شاید بسیار قوی نباشد، اما ایران بانی آن بود. فضا و موضوعات جدیدی مطرح شد. کسانی که گمان میکردند قدرت بلامنازعه بودنشان و تحمیل اراده هایشان که به تنهایی و به عنوان یک قدرت مقدور نبود، اکنون از طریق سازمانهای بین المللی در حال اعمال است. کلاه سبزها، کلاه آبیها و کلاه سفیدها؛ مباحث زیست محیطی، مباحث حقوق بشری و مباحث نزاعهای بین کشورها را دنبال میکنند. کسانی در ماجرای بالکان، نه برای کرواسی و نه یوگسلاوی سابق، بلکه برای بوسنی و هرزگوین، یک حکمرانی ویژه و خاص تعریف میکنند.
وی به نگارش قانون اساسی در لبنان و بوسنی اشاره کرد و گفت: در لبنان که قصد داشتند قانون اساسی را بنویسند، یا نظام نامه طائفی برای حکمرانی تعریف کنند، این شروط را گذاشتند که نخست وزیر باید اهل تسنن باشد، رئیس پارلمان شیعه باشد و رئیس جمهور مارونی باشد، در بوسنی و هرزگوین سه رئیس جمهور و در واقع شورای ریاست جمهوری تعیین کردند که هر کدام از مسلمان، کروات و صِرب حضور داشته باشند. دست به کارهایی زدند که نشان از نگرانی هایشان دارد. وقتی به موضوعات واقعی در حوزههای مختلف برخورد کردند، سابق چنین بود که، راحت آن را حل و فصل میکردند. اما ریشههای بحران جدید و مباحث جدید مبتنی بر آگاهیهایی که در بین ملتها تولید میشد، کار را برای آنان سخت کرد. حکمرانی را بر آنان سخت کرد.
وی ادامه داد: اینها دهها سال از این موزاییکهایی که در خاورمیانه فرش کرده بودند، آرامش داشتند؛ حکومت ها، شیخ نشینها و اعراب به گونهای دیگر، اما همه در راستای مطامع و منافعشان بود. این فضا به هم خورد و آنها هر چه تلاش کردند، نمیتوانستند مشکلات را با نظاماتی که برای اداره جهان ایجاد کرده بودند، حل کنند. ناچار متوسل به زور شدند و به اصل خود بازگشتند و شعاری که "منطق ما قدرت است" را سر دادند. اما امام (ره) فرمود: "قدرت ما منطق ماست". یعنی قدرت ِ منطق امام در برابر منطقِ قدرت مستکبران و آمریکا رویاروی هم قرار گرفت.
متکی خاطرنشان کرد: امام (ره) بر مبنای انقلاب اسلامی برگرفته از انقلاب آغازین پیامبر (ص)، آگاهی بخشی و ملت سازی، تکیه انقلاب بر مردم و مردمی بودن همراه با اسلامی شدن، تلاش مینمود و این ویژگی را در صحنه بین المللی نیز دنبال کرد. نهضت فلسطینی که دهها سال در مبارزات پراکنده به صورت بسیار محدود و چریکی و در قالب برخی ترورها و اقدامات صورت میگرفت، به یک نهضت به معنای واقعی تبدیل شد. نهضت فلسطین، این دو عنصر اسلامی کردن نهضت و مردمی کردن نهضت را مثل انقلاب اسلامی در ایران، از تسلط دیگران خارج کرد. بودجه روزنامه النهار و ... هرکدام از یک کشور تأمین میشد. رویکرد جدیدی که در تحولات جهانی به وجود آمد، آرام آرام نظامات را دچار مشکل نمود.
وی افزود: مقام معظم رهبری از سالها پیش، بحثی را تحت این عنوان که «دنیا نیازمند یک نظام نوین بین المللی است» مطرح نمودند. اکنون دستور کار جدی که مطرح است این است که ما در هم فکری ها، همافزاییها و اندیشکده هایمان بررسی نماییم که چگونه میتوان این نظامات جدید را تبیین نمود و نقش ایران چه میتواند باشد و چه جایگاهی را برای ایران میتوان تعریف کرد؟ اکنون رهبران غربی معتقدند، نظم کهن دیگر قابل دوام نیست.
وی افزود: در نشست سفرای فرانسه، رئیس جمهور فرانسه گفت که ما تاکنون جهان را با یک نظمی اداره میکردیم لیکن در حال حاضر جوابگو نیست. این بحث مطرح است که کدامیک صحیح است؟ «نظم نوین بین المللی» یا «نظام نوین بین المللی»؟ آنچه غرب به آن اذعان دارد، نظم نوین بین المللی است. یعنی مبانی و نظام بین المللی وجود داشته باشد. به عبارتی ما در ساختار نظمی که بر اساس آن نظام ایجاد کردیم، تغییراتی به وجود آوریم و کشورهای جهان سوم را دخیل کنیم؛ اما اصل قصهای که باید تغییر کند، نظام بین المللی است.
وزیر اسبق امور خارجه با بیان اینکه به هم خوردن یک نظام بین المللی به معنای جنگ نیست، بلکه به معنای تعاریف جدید و ساز و کار و سازماندهی جدید در نظام بین المللی است، گفت: امروز غزه تقریباً نماد مصاف دو نگاه، دو تمدن، دو فرهنگ و دو خاستگاه متفاوت است. انگلیس در "بیانیه بالفور" به دنبال این بود که عصاره و چکیدهای از حکمرانی غرب را در دل اسلام به وجود آورد؛ دموکراسی، پیشرفت، برخورداریها و شرایط جدیدی که در اسرائیل جهت سرمایه گذاری به وجود آورده بودند، القا کرده بودند که اینجا جزیره باثبات و امنی برای فعالیتهای اقتصادی است. تلاش میکنند یک گوشهای مانند غزه را حذف کنند. در شش سال، ۱۳ هزار فلسطینی را به شهادت رساندند. «طوفان الأقصی» این خواب آرام را آشفته کرد و شرایط را تغییر داد. اینها مؤلفههای جدیدی هستند که قواعد را تغییر میدهند.
وی گفت: امروز غزه و حماس، نماد جامعه اسلامی، فرهنگ اسلامی و مقاومت اسلامی است، و اسرائیل، سمبل لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است و این دو در یک فضای کاملاً نابرابر در مصاف یکدیگرند.
متگی گفت: تعابیری که سید حسن نصرالله از طوفان الأقصی و مبارزه غزه دارد، تعابیر زیبایی است و تبلور آشکار اسلام و آمدن آن به صحنه اثرگذاری است. همه، طراحیهای خود را کردند و اکنون آمریکاییها به دنبال آن هستند که این قضیه خاتمه یابد. این مسأله خاتمه نمییابد بلکه آغاز جدیدی است.
وی افزود: عربستان گفته بود که ما ۱۵ روزه کار یمن را تمام میکنیم که یک سال بعد "کالین پاول"، وزیر خارجه وقت آمریکا گفت "عربستانیها ما را فریب دادند، گفتند ۱۵روزه تمام میکنیم، اما یک سال گذشته است. " و شش سال نیز گذشت. کشوری که نه هواپیما دارد، نه تانک دارد و دائماً آن را بمباران میکردند چطور کارشان تمام نشد. امروز یمن با همان وضعیت، ناو آمریکا را هدف قرار میدهد. زمانی اگر یک ناو آمریکایی از این ساحل مدیترانه به آن ساحل مدیترانه میرفت، از شدت رعبی که ایجاد کرده بودند، دو حکومت عوض میشد. اکنون چه تحولی در یمن به وجود آمده است؟!
وزیر امور خارجه ایران در دولتهای نهم و دهم تصریح کرد: دو اتفاق در حال وقوع است؛ اولاً کسانی که داعیه ابرقدرتی داشتند، ابرقدرت بودن به دو توانمندی است؛ نخست این که، آنچه را که میخواهند محقق کنند، و دوم این که، جلو آنچه را که نمیخواهند بگیرند. آمریکاییها بیش از بیست سال است که هر چه را که میخواهند نمیتوانند به آن دست یابند و جلو هر آنچه را هم که نمیخواهند، نمیتوانند بگیرند.
وی افزود: اینکه مقام معظم رهبری از سالها قبل بحث افول آمریکا را مطرح میکنند، دقیقاً یک تصویربرداری از شرایط و واقعیت امروز آمریکاست. پس در بازگشت به سلطه گری، قدرتها و ابرقدرتها نمیتوانند پاسخ دریافت کنند. جورج بوشِ پسر، گفت ما برای دو هدف به افغانستان میرویم؛ ریشه کن کردن تروریسم و ازبین بردن مواد مخدر. مواد مخدر که ۹۰۰ درصد افزایش یافت و تروریسم هم گسترش یافت؛ آنها تروریسم را در جهان گسترده کردند و بعد از بیست سال، مفتضحانه از آن بیرون رفتند. میخواستند به خودکامگی قدیم و خود محوری و قدرت مداری و زورمداری رجعت کنند که در بیست سال گذشته نتیجهای نگرفتند.
وی با بیان اینکه امروز این باور وجود دارد که ساز و کار سازمانهای بین المللی و سازمان بین الملل، هیچ مشکلی از جوامع بشری را نمیتوانند حل کنند، گفت: یک زمانی کوفی عنان در سفر به ایران، مأموریت داشت که در کنیا حضور یابد. آن زمان مصادف با انتخابات ۸۸ بود. در آنجا با برگزاری انتخابات، اختلاف و بحرانی در نتیجه انتخاباتشان پیش آمده بود. پنج هزار نفر کشته شدند که کوفی عنان برای حل اختلاف به آنجا رفت و گفت پیروز انتخابات رئیس جمهور و بازنده انتخابات، نخست وزیر شود. در زیمبابوه نیز همین سیاست را اجرا کردند. در سفر به ایران، از وی پرسیده شد چرا دبیران کل سازمان ملل و مدیران پایینتر روز به روز ضعیف و ضعیفتر شده اند؟ گفت زمانی اعضای دائم شورای امنیت پیشنهاد داده بودند عنوان ژنرال از دبیر کل حذف شود و در سطح یک منشی شود، در حالی که دبیران کل در سالهای گذشته اثرگذار بوده اند. به صورت مجموعه ای، بن بست ایجاد شده است، حوزه ابرقدرتیِ قدرتهای بزرگ که بعد از سازمان ملل به ابراز وجودشان برای حل مسائل رو آورده اند، ناموفق بوده اند؛ که آخرین آن غزه است.
متکی خاطرنشان کرد: غزه یک پایان نیست، بلکه یک آغاز است. اسرائیل پس از این، یک شب آرام سر بر بالین نخواهد گذاشت. برای دریای سرخ، یمن و منطقه باید اندیشه جدیدی کنند. ورود دوباره ابرقدرتها با ویترین، اسم و تهدید خودشان در بیست سال گذشته با شکست مواجه شده است.
وی اضافه کرد: سازمان ملل و افکار عمومی جهان به این نتیجه دارد میرسد که با این ساز و کار که روزی تصور میشد میتواند حلال مشکلات باشد، اکنون به بنبست رسیده است. زمان، زمانِ آزاداندیشان، مسلمانان متعهد، اساتید، بزرگان و اندیشمندانی است که برای مقطع کنونی جهان، اندیشه بلندی را به پرواز درآورند و چاره جویی کنند.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی احزاب و تشکلهامنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: منوچهر متکی انقلاب اسلامی سازمان های بین المللی وزیر اسبق امور خارجه نظام بین المللی نوین بین المللی بین المللی انقلاب اسلامی بین المللی سازمان ملل رئیس جمهور دستور کار نظام مندی نظام نامه ساز و کار حقوق بشر بیست سال حل کنند قدرت ها کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۴۶۳۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظهور و اثبات قدرت ایران در عرصه بینالمللی!
بعد از حمله موشکی و پهپادی ایران به رژیم صهیونیستی،تقریبا تمام روندها و رویدادهای منطقهای از یمن تا عراق و لبنان و غزه و ازتلآویو تا واشنگتن تحت تاثیر حمله ایران قرار گرفت و باعث تغییر سیاستها شد.
به گزارش مشرق، محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- این جمله تاریخی پرمعنی و عمیقا استراتژیک رهبر معظم انقلاب که در اولین واکنش به عملیات «وعده صادق» فرمودند«موضوع اصلی ظهور و اثبات قدرت اراده ملت ایران در عرصه بینالمللی است، نه تعداد موشکهای شلیک شده و یا موشکهای به هدف اصابت کرده که موضوع دست دوم و فرعی است»، اولا نشان میدهد که سطح مطالبه رهبری از نیروهای مسلح خیلی بالاتر از سطح مطالبه مردم است و حاکمیت امنیت و عزت کشور چندین برابر مردم دغدغه دارد. جامعه منتظر شلیک چند موشک به اهداف اسرائیلی بود تا حالشان خوب شود و احساس عزت و غرور کنند، اما رهبری و فرماندهی کل قوا به عزت و غرور و افق بالاتری و به ظهور و اثبات قدرت ملت ایران در جهان میاندیشد و به دنبال تحقق و تثبیت آن است. ثانیا وقتی تعداد موشکهای شلیک شده و اصابت کرده که مسئله دوم و فرعی است این همه تاثیرات در منطقه و جهان گذاشته، باید عمیقا متفکر و متذکر شویم که موضوع اصلی چه تاثیرات و تغییراتی در جهان ایجاد کرده و میکند؟! لذا از حالا به بعد این تعبیر راهبردی رهبرمعظم انقلاب مبنای تمام تصمیمسازان و تصمیمگیران نظامی-سیاسی-رسانهای و تحلیلگران بینالمللی و منطقهای چه در تحلیل وضعیت میدان و قدرت و اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و چه در حوزه دیپلماسی سیاسی- اقتصادی ایران و چه در پیوست و تبیین سیاسی - رسانهای آنها است.
چراکه عملیات «وعده صادق» از یک طرف «چهره ستودنی از ملت ایران» در جهان را به نمایش گذاشت و «حیثیت ملت ایران» را در چشم دنیا برجسته کرد و از طرف دیگر دشمنان و در راس آنها آمریکا و اسرائیل را بشدت سردرگم و عصبانی و ناراحت کرده است، تاجایی که از مقامات ارشد آمریکایی و اسرائیلی تا ABC News و BBC اذعان کردند «ایالات متحده بر این تصور غلط تکیه کرد که رهبر ایران محتاط است و هرگز دستور حمله مستقیم به اسرائیل را نمیدهد، اما باید پذیرفت که شخص آقای خامنهای با قاطعیت عمل کرد و قدرت ایران را به نمایش گذاشت و با علی رغم بیشترین تحریمهای بینالمللی، کاری کرد که همه اعراب با بیش از نیم میلیارد جمعیت در ۷۵ سال نتوانستند انجام دهند! اکنون این تصور غلط آمریکا از قدرت ایران نیازمند ارزیابی مجدد است». این ظهور و بروز قدرت ایران در عرصه بینالمللی همان «برد ژئوپلیتیک» است که در تحلیل تمام تحلیلگران و رسانههای بینالمللی و منطقهای و سخنان مقامات رسمی و سیاسی جهان و حتی خود دشمنان ایران نمود پیدا کرد که از «ظهور طوفانالاقصی» تا «اثبات وعده صادق» به آن اذعان کردهاند که «با حمله ایران به اسرائیل، معادله قدرت دستخوش تغییر شد و بسیاری از مسائل را دگرگون کرد و امروز همگی باید قدرت ایران را به رسمیت بشناسند...!».
این به رسمیت شناختن و ظهور و اثبات قدرت ایران را هم میتوان از سکوت سخنگوی کاخ سفید در برابر سؤالات خبرنگاران درخصوص قدرت ایران حس و هم میتوان از عمق عصبانیت شبکه صهیونیستی اینترنشنال به خوبی درک کرد که گفت« وحشتناک و باورنکردنی است که مردم آمریکا، پرچم خودشان را آتش میزنند و شعار مرگ برآمریکا میدهند و از آن طرف پرچم محور مقاومت را روی دستانشان بالا میبرند»! معنای سخن رهبرمعظم انقلاب در اولین واکنش رئیسجمهور فرانسه بعداز عملیات وعده صادق به آغاز تغییر نظم نوین جهانی تجلی پیدا کرد که اذعان میکند«اروپا باید واقعیت تغییر پارادایم در جهان و صحنه ژئوپولیتیک جدید را بپذیرد وگرنه رو به فناست»! تاکنون براساس صدها دلیل مستند و قرائن موجود از جمله اذعان خود آمریکاییها گفته بودیم که هژمونی آمریکا رو به افول است، اما حالا اروپاییها هم اذعان میکنند که آنها نیز رو به افول هستند! روزی تئودور هرتزل پایهگذار رژیم صهیونیستی گفته بود «دولت یهود در فلسطین، قلعه اروپا در برابر آسیای وحشی است»! حال بعداز عملیات وعده صادق با برعکس شدن روند توازن قدرت، خاخام دولت صهیونیستی اسرائیل اذعان میکند«نمیدانیم از دست ایران به کجا فرار کنیم»!. با اثبات قدرت ایرانِ«قوی و مستقل»، این غربِ شکست خورده در دفاع از موجودیت اسرائیل است که از این به بعد باید هزینههای گزاف سیاسی، اجتماعی، نظامی، راهبردی و مالی این «قلعه»ای که میبایست مدافع آنها باشد، بپردازد. عمق این تحلیل رهبرمعظم انقلاب را باید در توئیت یک کاربر عرب دید که نوشت:
«ایران روسیه را از دست غرب، ️بوسنی را از دست صربها، عراق را از دست داعش، لبنان را از دست صهیونیستها، ️سوریه را از جنگ جهانی، ️ونزوئلا را از محاصره آمریکا، یمن را از جنگ آمریکا و غرب، ️قطر را از دست عربستان، اردوغان را از کودتا نجات داد و غزّه و فلسطین را هم از دست صهیونیستها نجات خواهد داد»!
۲-تاکنون تاکید داشتیم که فلسطین اولین مسئله جهان اسلام است، اما طوفانالاقصی آن را به مسئله اول جهان تبدیل و وعده صادق جهانی بودن آن را تثبیت کرد. با غالب شدن گفتمان مقاومت در جهان از طوفانالاقصی تا عملیات وعده صادق،
اولا همه جرات و انگیزه پیدا کردند تا هم از ظهور و اثبات قدرت ایران سخن بگویند و آن را بستایند و هم حمایت خود را از فلسطین و سلاح مقاومت ابراز و حتی این حمایت خود را عملی کنند که اوج آن در حمایت یمن متجلی شده است. ثانیا برخی هم جرات خود را از دست دادند و مجبور شدند حمایت خود را از رژیم صهیونیستی کتمان و حتی این حمایت را در خفا انجام دهند که اوج این خیانتِ پشت پرده به آرمان فلسطین را برخی کشورهای عربی- اسلامی به نمایش گذاشتند. ثالثا حمایت و فشار افکارعمومی جهان باعث شد آنهائی که در حمایت علنی از وحشیگریهای صهیونیستها هم ابایی نداشتند، این بار مجبور به سکوت و البته در واقع بایکوت و منزوی شوند. این فشارها آن قدر طاقتفرسا شده که ترامپ حامی صهیونیستها هم مجبور شده برای رای آوردن ادعا کند«اسرائیل باید به جنگ غزه پایان دهد».
ثالثا این روشن شدن مرزها و آشکار شدن اینکه اکثریت مطلق جهان حامی ملت فلسطین و مخالف موجودیت اسرائیل هستند،خود یک «پیروزی بزرگ تاریخی» است که «ایستادگی بینظیر نیروهای مقاومت» و «صبر تاریخی مردم غزه» و «حمایت جهانی افکار عمومی» در گوشه گوشه جهان، بهویژه حمایت دنیای عرب از سلاح مقاومت آن را رقم زد. رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیر با دبیرکل سیاسی حماس و دبیرکل جهاد اسلامی با تحلیلی جامع، از این ایستادگی بینظیر و صبر تاریخی تجلیل و آن را یک «پدیده عظیم» و «حادثه الهی» توصیف و خطاب به آنها تاکید کردند«شما پیروزی نهائی مردم غزه را خواهید دید و رژیم صهیونیستی قادر به شکست مقاومت نیست» و این همان نصرت الهی است که امیرالمؤمنین (ع) در خطبه ۱۴۶ نهجالبلاغه نوید آن را داده و میفرمایند «پیروزی و شکست اسلام به فراوانی و کمی نیروها نیست و این خداست که به وعده خود وفا میکند و دین و سپاه خود را پیروز و یاری خواهد کرد».
لذا پس از فرو ریختن هیمنه پوشالی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل با عملیات طوفانالاقصی و شکست آنها در نابودی حماس، دیدار اخیر اسماعیل هنیه و زیاد النخاله با رهبرمعظم انقلاب را باید همچون دیدار بشار اسد بعد از شکست داعش، یک دیدار تاریخی و پیروزمندانه تلقی کرد که متاسفانه در رسانهها از این بعُد مورد غفلت قرار گرفت. همانگونه که دیدار بشاراسد با رهبرمعظم انقلاب در کام ملتهای منطقه و بهویژه ملت ایران شیرین بود، دیدار رهبران حماس و جهاد اسلامی شیرینتر شد، چرا که اولا «شکستی بزرگتر و غیرقابل ترمیم و غیرقابل تحمل» بر دشمن تحمیل شد و ثانیا هماهنگی کامل «میدان و دیپلماسی و رسانهِ» جبهه مقاومت موجب رقم خوردن این پیروزی بزرگتر شد و کسی نبود که با استعفا و حاشیهسازی بچهگانه و رسانهای، شیرینی پیروزی این دیدارها را تحت تاثیر قرار دهد!
ثالثا اهمیت سخنان رهبری در دیدارهای اخیر آنگاه روشنتر میشود که سید حسن نصرالله و فرمانده نیروی قدس سپاه همزمان در سخنان و پیامی معنادار میگویند «تازه جبهه مقاومت قهرمانانه حالت تهاجمی به خود گرفته است» و تاکید میکنند «مقاومت هنوز از تمام قابلیتهای خود استفاده نکرده است.»! رابعا همزمانی این دیدارهای تاریخی با حضور دبیرکل جهاد اسلامی در محفل قرآنی ورزشگاه آزادی با حضور بیش از صدهزار جمعیتِ نماینده ملت ایران شگفتی پیروزی غزه بود و صهیونیستها و رسانههای دشمن را بیش از پیش عصبانی و آشفته کرد! و نشان داد مسئله فلسطین به این دلیل به مسئله اول جهان اسلام و بلکه جهان تبدیل شده که با قرآن عجین و این قرآن است که قلوب ملتها را به حسب هدایت تکوینی و تشریعی خود حول محور فلسطین گِردهم آورده است و نشان داد مبارزه ما عین دیانت ماست!
۳-اما این ظهور و اثبات قدرت ایران فقط در حوزه دفاعی و نیروهای مسلح نیست، بلکه زیر چتر این قدرت، در حوزههای دیگر نیز اتفاق افتاده که تاکنون به دلایلی از جمله غفلت در بیان دستاوردهای نظام آنچنان شایسته و بایسته آشکار نشده است. علاوهبر حضور ناوگروه جمهوری اسلامی در اقیانوسهای جهان و لنگر انداختن در کشورهای مختلف حتی در کشورهای قاره آمریکا و ارسال محمولهای نفتی به ونزوئلا که اهمیت آن در مقابل تهدیدات آمریکاییها کمتر از موشکهای شلیک شده به اسرائیل نبود، ساخت بزرگترین پروژههای عمرانی – مهندسی –فنی در بیش از ۶۰ کشور جهان در آسیای مرکزی، غرب آسیا، شبه قاره هند، آمریکای لاتین و آفریقا با تکیه بر توان و دانش مهندسان و متخصصان ایرانی یکی دیگر از نمادها و نمودهای «ظهور و اثبات قدرت ایران» است که فقط یکی از آنها هفته گذشته با حضور رئیسجمهور ایران در سریلانکا افتتاح شد.
ابرپروژه اومااویا در این کشور به عنوان بلندترین تونل عمودی زیرزمینی جهان، یکی از چهار ابرپروژه منتخب جهان شناخته شده است. نکته مهم اینجاست که شرکتهای اروپایی پس از اطلاع از جزئیات این پروژه از ساخت آن ناتوان بودند و منصرف شدند، اما مهندسان ایرانی این پروژه را ساختند و افتتاح و برخلاف القای غربیها که ادعا داشتند دانش و فناوری فقط در اختیار خودشان است، توان ایران در مقیاس جهانی در این زمینه را نیز اثبات کردند.
۴- در جنگ هیبریدی کنونی لزوما پاسخ، یک حمله صدادار نظامی نیست بلکه میتواند دهها حمله و ضربه بزرگترِ بدون صدا علاوهبر حوزه نظامی، در حوزههای اقتصادی و امنیتی و سایبری و... باشد! نکته مهم این است که به جای تمرکز روی رویدادها باید روی روند میدان تمرکز کرد تا ظهور و اثبات قدرت ایران را دید، چرا که بعداز هدف قرار دادن ساختمان کنسولی سفارت ایران روندها و رویدادهای منطقهای تحت تاثیر قرار نگرفت و فضای منطقه فقط در انتظار پاسخ ایران بود، اما بعد از حمله موشکی و پهپادی ایران به رژیم صهیونیستی، تقریبا تمام روندها و رویدادهای منطقهای از یمن تا عراق و لبنان و غزه و از تلآویو تا واشنگتن تحت تاثیر حمله ایران قرار گرفت و باعث تغییر سیاستها و رویکردها شد. بنابراین، دشمن از این پس هر حرکتی کند در زمین ابتکاری ایران و در موضع واکنشی و انفعالی قرار دارد!